انواع تورم در اقتصاد را میتوان به سه دستهی تورم ناشی از فشار تقاضا (demand-pull inflation)، تورم ناشی از فشار هزینه (cost-push inflation) و تورم ساختاری (built-in inflation) تقسیمبندی کرد. از یک دیدگاه دیگر، میتوان بر اساس سرعت رشد نرخ تورم آن را به چهار دستهی تورم خزنده، تورم رونده، تورم سواره و ابر تورم تقسیمبندی کرد.
علت بروز تورم را میتوان به خوبی در تعریف هر یک از این موارد مشاهده و درک کرد. رویکردهای مختلفی جهت تقسیمبندی انواع تورم اقتصادی وجود دارد و ما در ادامه مهمترینِ آنها را توضیح خواهیم داد.
معنی تورم در اقتصاد، افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات است. با افزایش تورم، قدرت خرید مردم کاهش مییابد.
مهمترین علت بروز تورم، رشد نقدینگی یا عرضه پول (Money Supply) در اقتصاد است. با رشد نقدینگی، پول بیشتری تولید شده و مردم به خرید کالاها و خدمات بیشتری خواهند پرداخت و کمبود عرضه (یا عرضه ثابت) در برابر رشد تقاضا منجر به بروز تورم میشود.
به گزارش صندوق بینالمللی پول، « دورههای بلندمدتِ تورم بالا اغلب ناشی از سیاستهای پولی ضعیف است. اگر عرضه پول نسبت به اندازه اقتصاد بیش از حد بزرگ شود، ارزش واحد پولی کمتر میشود. به عبارت دیگر، قدرت خرید کاهش یافته و قیمتها افزایش مییابند.»
تورم ناشی از فشار تقاضا زمانی رخ میدهد که افزایش عرضه پول و اعتبار، منجر به تقاضای بیشتر برای خدمات و کالاها میشود. سرعت این تقاضا با توجه به ظرفیت مشخص تولید، بیشتر از عرضه است و در نتیجهی آن قیمتها افزایش مییابند.
زمانی که مردم پول بیشتری در اختیار داشته باشند، احساس بهتری دارند و شروع به خرج کردن آن میکنند. بنابراین در نتیجهی عدم تعادل میان تقاضای بالا و محدودیت عرضه یا تولید، سطح عمومی قیمتها یا همان تورم افزایش مییابد.
تورم ناشی از فشار هزینه، زمانی رخ میدهد که میزان کل عرضه کالاها و خدمات قابل تولید در اقتصاد کاهش مییابد. این کاهش عرضه اغلب ناشی از افزایش هزینه تولید است. برای مثال میتوان به شوکهای عرضه منفی اشاره کرد. افزایش قیمت جهانی نفت میتواند به عنوان یک شوک عرضه، منجر به افزایش هزینههای تولید در یک اقتصاد شود.
به طور کلی افزایش نهادههای تولید داخلی یا وارداتی، هزینههای تولید را افزایش میدهد. افزایش هزینههای تولید، کارخانهها را وا میدارد تا میزان تولید را کاهش داده اما در عوض قیمت را افزایش دهند. این فرآیند در نهایت منجر به افزایش قیمت در سایر کالاها خواهد شد.
برای مثال افزایش قیمت نفت که مواد اولیهی بسیاری از بخشهای تولیدی است در ابتدا منجر به افزایش قیمت بنزین میشود. پس از آن قیمت حمل و نقل کالاها افزایش یافته و در نتیجه این افزایش قیمت به سایر کالاها مانند مواد غذایی سرایت خواهد کرد.
تورم ساختاری به انتظارات تورمی مردم نسبت به افزایش قیمتها در آینده مرتبط است. هنگامی که قیمت کالاها و خدمات افزایش پیدا میکند، ممکن است مردم انتظار افزایش قیمتها با نرخ رشد کنونی تورم را در آینده داشته باشند. این انتظارات منجر به درخواست افزایش دستمزد توسط کارگران برای حفظ استانداردهای زندگی میشود. افزایش دستمزد کارگران به معنی افزایش هزینههای تولید و در نتیجه افزایش قیمت کالاها و خدمات یا همان تورم است. این مارپیچ دستمزد- قیمت میتواند همچنان ادامه پیدا کرده و منجر به رشد بیشتر تورم شود.
رکود تورمی به معنای وقوعِ همزمان تورم، کاهش تولید و افزایش نرخ بیکاری است. در چنین شرایطی، آهنگِ رشد اقتصادی کُند شده و یا بدون تغییر باقی میماند.
رکود تورمی دشوارترین نوع رکود از جنبه مدیریت است. اگر بانکهای مرکزی قصد افزایش نرخ بهره بانکی جهت کاهش تورم را داشته باشند با خطر افزایش بیکاری رو به رو هستند. از طرف دیگر، اگر بانکها قصد کاهش نرخ بهره بانکی را جهت رشد اقتصادی بیشتر داشته باشند، با خطر افزایش تورم رو به رو هستند.
منظور از تورم وارداتی (Imported inflation) افزایش قیمت کالاها و خدمات تولید شده خارجی است. کاهش ارزش پول ملی منجر به تورم وارداتی میشود. در چنین حالتی، قیمت کالاهای خارجی نسبت به کالاهای تولید داخل افزایش مییابد، در نتیجه مصرفکنندگان بایستی هزینه بیشتری برای خرید کالاهای وارداتی صرف کنند. علاوه بر این، کارخانههایی که از نهادههای تولیدی وارداتی استفاده میکنند، دچار افزایش هزینههای تولید شده و این خود منجر به بروز تورم ناشی از فشار هزینه خواهد شد.
این قضیه منجر به افزایش صادرات نیز خواهد شد اما چطور؟
خرید کالاهای تولید داخل به دلیل کاهش ارزش ارز ملی برای خارجیان به صرفهتر است، در نتیجه تقاضا برای صادرات افزایش مییابد که به نوبهی خود تقاضای کل را افزایش میشود. از طرف دیگر، مصرفکنندگان و بنگاههای داخلی سعی میکنند به جای کالاهای گرانِ وارداتی از تولیدات داخلی استفاده کنند که این امر نیز منجر به افزایش تقاضای کل میشود.
۱- منظور از تورم مثبت همان افزایش سطح عمومی قیمتها است که عمده مطالب مقاله به آن اختصاص داده شده است.
۲- تورم منفی (Negative Inflation) به معنای کاهش قیمتها یا deflation است. تورم منفی ممکن است در نگاه نخست، مطلوب به نظر برسد چون قیمت کالاها و خدمات را کاهش میدهد اما در بلندمدت تاثیرات منفی بر اقتصاد خواهد گذاشت.
حجم پول یا نقدینگی کم منجر به افزایش ارزش پول شده و در نتیجه قیمتها کاهش مییابند. کاهش تقاضا به دلیل عرضه بیش از حد یا کاهش هزینههای تولید نیز منجر به تورم منفی میشود. زمانی که بنگاههای اقتصادی از فعالیتهای خود پول کمتری به دست میآورند، مجبور به کاهش هزینهها میشوند و این کاهش هزینهها اغلب با اخراج کارگران و رشد نرخ بیکاری همراه خواهد بود.
۱- منظور از تورم آشکار، نرخ افزایش قیمتها است که توسط نهادهای رسمی اعلام میشود. برای مثال طبق آخرین گزارشات مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه در مهرماه ۱۴۰۲ به ۴۵.۵٪ رسیده است. این آمار رسمی تورم آشکار را نشان میدهند.
۲- گاهی قیمت کالاها تغییری نکرده اما مقدار آنها یا کیفیتشان دستخوش تغییر میشود. به چنین شرایطی، تورم پنهان گفته میشود. برای مثال با وجودی که قیمت یک پنیر بستهبندی شده تغییری نکرده، حجم آن کمتر میشود.
انواع تورم اقتصادی از دیدگاه رشد نرخ تورم را میتوان به ۴ دسته تقسیمبندی کرد.
زمانی که میزان افزایش نرخ تورم سالانه به اندازه ۲ تا ۳ درصد یا کمتر است، تورم خزنده یا خفیف وجود دارد. این مقدار از تورم برای رشد اقتصادی کشورها لازم است چون مردم با احتمال اینکه قیمتها در آینده دو تا سه درصد افزایش مییابند، هم اکنون دست به خرید کالاها و خدمات زده و تقاضای متعادل آنها منجر به رونق اقتصادی میشود.
در تورم رونده، نرخ افزایش قیمتها حدودا بین ۳ تا ۱۰ درصد است. در چنین شرایطی مردم بیشتر از حد نیاز خود به خرید کالاها و خدمات روی میآورند تا مجبور نباشند در آینده با قیمت بیشتری آنها را خریداری کنند. در اینجا نیز فشار تقاضا ایجاد شده و عرضه یارای برابری با این میزان از تقاضا را نخواهد داشت.
کاهش بیش از ۱۰ درصدی سطح عمومی قیمتها با اصطلاح تورم سواره شناخته میشود. در چنین شرایطی ارزش پول ملی کاهش یافته و اقتصاد تضعیف میشود. در این نوع از تورم، قدرت خرید مردم تا حد زیادی کاهش مییابد.
در علم اقتصاد، ابر تورم به موقعیتی اطلاق میشود که طی آن قیمت کالاها و خدمات به طور غیر قابل کنترلی افزایش مییابد. به طور کلی، زمانی که نرخ تورم بیشتر از ۵۰٪ در ماه رشد میکند، ابر تورم شکل میگیرد.
نتیجهای که از بررسی انواع تورم در اقتصاد به دست میآید، شناخت علل بروز تورم است. با این وجود، شناخت علل به تنهایی برای عامه مردم کافی نیست. در واقع تبعات منفی تورم بر زندگی مردم آن چنان بالاست که نیاز به راه حلی در سطح فردی برای آن وجود دارد. سرمایه گذاری، بهترین راهکار مقابله با تورم است. البته اگر سرمایه گذاری همگام با سواد اقتصادی باشد، بازدهی افراد بیشتر از نرخ تورم خواهد بود. در دوره رشد اقتصادی با متد SMI، دانش اقتصاد کلان و نحوه سرمایه گذاری بر اساس آن، کسب درآمد بیشتر از مشاغل و راههای کسب بازدهی بالا از بازار طلا و سکه آموزش داده میشود.
با مطالعه مقالات زیر میتوانید دانش اقتصادی خود را گستردهتر سازید.
تورم در اقتصاد به معنای افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات است و از مهمترین دلایل ایجاد آن افزایش حجم نقدینگی یا عرضه پول و افزایش هزینههای تولید است.
انواع تورم بر حسب شدت تورم را میتوان به تورم خزنده، تورم رونده، تورم سواره و ابرتورم تقسیمبندی کرد.
هر چه نقدینگی یا حجم پول در کشور افزایش یابد، تورم افزایش مییابد. چون مردم پول بیشتری جهت خرید کالاها و خدمات در اختیار داشته و میزان تقاضا افزایش مییابد. مازاد تقاضا در برابر عرضه ثابت منجر به بروز تورم میشود.
لینک کوتاه مقاله: https://amoozesh-boors.com/i/toi
کد بازیابی به ایمیل و شماره موبایل ارسال شد
این کد حداکثر 5 دقیقه اعتبار دارد