لازمه موفقیت در بازارهای مالی، کسب دانش مورد نیاز در خصوص بازار هدف و استفاده از علم اقتصاد کلان، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال است. اما مسئله مهمتر، تصمیمگیری در خصوص معاملهگر بودن یا سرمایهگذار بودن است. پس از اینکه شناخت کافی از بازارهای مالی به دست آورید باید تصمیم بگیرید که قصد دارید از نوسانات کوتاهمدت قیمت سود بگیرید یا قصد دارید دارایی مالی با ارزشی خریداری کنید که در بازه میانمدت یا بلندمدت ارزش آن بیشتر میشود. در ادامه به شرح جزئیات بیشتر در این زمینه خواهیم پرداخت.
برای موفقیت در بازارهای مالی باید ابتدا بازار مورد نظر خود را انتخاب کرده و سپس با اصطلاحات بازار و ویژگیهای منحصر به فرد آن آشنا شوید. مهم نیست که کدامیک از بازارهای فارکس، بورس، کامودیتیها، ارزهای دیجیتال و ... را انتخاب میکنید، مهم این است که با عوامل تاثیرگذار بر قیمت در این بازار آشنا شوید.
به عنوان مثال، میتوان به اصطلاحات منحصر به فرد در بازار فارکس همچون پیپ و پیپت اشاره کرد. پیپ، اصطلاحی است که اندازه حرکت قیمت جفت ارزها با آن سنجیده میشود درحالی که در سایر بازارهای مالی حرکت قیمت میتواند با پوینت یا تیک، اندازهگیری شود.
به عنوان یک مثال دیگر، میتوان به گزارشهای اقتصادی کشورهای آمریکا، منطقه یورو، ژاپن و ... و تاثیر عظیم آنها بر قیمت جفت ارزهای خارجی اشاره کرد. در حالی که، در بازار کامودیتیها همچون نفت، علاوه بر گزارشهای اقتصادی، میزان عرضه و تقاضا نفت در جهان بر قیمت آن تاثیرگذار است.
پس از مطالعه، استفاده از تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال و یا ترکیبی از هر دو به منظور تحلیل شرایط بازار و پیشبینی جهت قیمت در آینده، برای موفقیت در بازارهای مالی الزامی است. تحلیل بنیادی (Fundamental analysis) دانشی است که به بررسی شرایط اقتصادی و مالی که بر آینده بازارها تاثیر میگذارند، میپردازد. به عبارت دیگر، دانش اقتصاد کلان زیربنای تحلیل بنیادی اغلب بازارهای مالی همچون فارکس، بورس، طلا، ارزهای خارجی و حتی ملک و خودرو در سطح داخلی است.
تحلیل تکنیکال (Technical analysis) با استفاده از ابزارها، مفاهیم و الگوهای مختلف، حرکات قیمت را در گذشته تحلیل کرده و بر مبنای این ایده که «تاریخ تکرار میشود» جهت حرکت قیمت در آینده را پیشبینی میکند.
برای اینکه در بازارهای مالی موفق شوید باید ابتدا به این پرسش پاسخ دهید که قصد دارید معاملهگر باشید یا سرمایهگذار؟
معاملهگر یا تریدر، فردی است که به طور دائم بازار را رصد کرده و سعی میکند بهترین موقعیتهای معاملاتی را در بازههای کوتاهمدت (از کمتر از یک روز تا چند روز) تا میانمدت شناسایی کند. برای تبدیل شدن به یک تریدر، علاوه بر کسب دانش باید زمان مناسبی را نیز به رصد بازارها و تحلیل، اختصاص داد. به زبان ساده، ترید کردن باید به تدریج به شغل اصلی فرد تبدیل شود. در طرف مقابل، یک سرمایهگذار علاوه بر اینکه به کسب دانش نیاز دارد، میتواند با اختصاص زمان کمتر بازدهی مناسبی از بازارها به دست بیاورد.
یک سرمایهگذار میتواند شخصا شرایط اقتصادی را تحلیل کرده و بازار مالی مناسب را انتخاب کند. واقعیت این است که بسیاری از افراد بدون اینکه از نظر روانی و زمانی برای شغل تریدری آماده باشند، وارد آن میشوند و در اغلب موارد متضرر میشوند. در حالی که ممکن است تیپ شخصیتی آنها به سرمایهگذاری نزدیکتر باشد. به هر حال، برای موفقیت در بازارهای مالی باید شناخت کافی از خود به دست بیاورید و به این سوال پاسخ دهید که ترجیح میدهید تریدر باشید یا سرمایهگذار؟
به عنوان مثال، یک سرمایهگذار بورس، با یافتن سهام بنیادی و خرید در قیمت پایین، منتظر افزایش قیمت آن در آینده و کسب سود نقدی (DPS) میماند اما یک معاملهگر بازار فارکس، سعی میکند از موقعیتهای سفتهبازی که در حرکات قیمت (چه صعودی و چه نزولی) وجود دارد در بازههای کوتاهمدت، سود به دست بیاورد.
یکی از مهمترین اقداماتی که معاملهگران و سرمایهگذاران برای موفقیت در بازارهای مالی به آن نیاز دارند، شناسایی نقطه ورود است. بدین منظور، معاملهگران از تحلیل بنیادی یا تکنیکال و یا ترکیب هر دو استفاده میکنند و در نهایت با ترکیب چندین ابزار که در قالب یک استراتژی معاملاتی، طراحی شده است، سیگنالهای ورود به معامله را بررسی میکنند. البته آنها تنها با مشاهده سیگنالهای قوی وارد بازار شده و از سیگنالهای ضعیف صرفنظر میکنند.
بدون استفاده از یک استراتژی معاملاتی جامع، معاملهگران دچار سردرگمی شده و بین سیگنالهای متضاد انواع اندیکاتورها و الگوهای قیمتی گم میشوند. در طرف مقابل، استراتژی جامعی که روش معامله کردن در آن تدوین شده و کارایی و سودآوری آن چندین بار تست شده است، میتواند به افراد در کسب بازدهی از بازارهای مالی کمک کند.
برای موفقیت در بازارهای مالی باید ابتدا سطح ریسکپذیری خود را مشخص کرده و سپس بر مبنای آن معامله یا سرمایهگذاری کنید. سطح ریسکپذیری بالا یا پایین به خودی خود نقطه قوت محسوب نمیشوند. در واقع، افراد باید بدانند که با پذیرش ریسک بیشتر، احتمال به دست آوردن بازدهی بیشتر را نیز خواهند داشت اما به همان میزان نیز احتمال ضرر کردن نیز وجود دارد.
به عنوان مثال، بازارهای فارکس و بورس از جمله بازارهایی هستند که ریسک بالا و پتانسیل کسب بازدهی بالا دارند. در عوض سرمایه گذاری در طلا ریسک متوسطی داشته و بازار اوراق درآمد ثابت، ریسک کمی دارد.
یکی از الزامات موفقیت در بازارهای مالی، درک نسبت ریسک به ریوارد (risk/reward ratio) یا نسبت ضرر به سود است. هیچ چیز در بازارهای مالی قطعی نیست. به همین منظور، پس از تعیین سطح ریسکپذیری خود باید نسبت میان سود و ضرر را در معامله پیش روی خود تعیین کنید.
به عنوان مثال، اگر نسبت ریسک به ریوارد شما در معاملات فارکس ۱: ۳ باشد، بدین معنی است که شما حاضرید در ازای ریسک کردن بر روی یک واحد از سرمایه خود، سه واحد سود به دست بیاورید. متاسفانه افراد مبتدی درک درستی از این نسبت نداشته و در بسیاری از موارد از نسبتهای ۱:۱ استفاده کرده و یا حتی اجازه میدهند ضررهای آنها بزرگ شود به امیدی که در آینده سودی بیشتر به دست بیاورند. امیدی که در نهایت نیز نافرجام میماند.
یکی از ابزارهایی که اغلب دست کم گرفته میشود اما ضامن موفقیت در بازارهای مالی است، «مدیریت ریسک» است. با وجود اینکه معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانند از دو ابزار تحلیل بنیادی یا تکنیکال استفاده کنند اما پیشبینی قیمت، ۱۰۰٪ درست نخواهد بود. به عبارت دیگر، نه شما و نه بهترین تریدرهای دنیا، نمیتوانند تغییرات قیمت را کنترل کنند اما میتوان تاثیر مثبت یا منفی آن بر حساب معاملاتی و سرمایه را کنترل کرد. دو ابزار «استاپ لاس» و «تیک پرافیت» به شما کمک میکنند تا با تعیین نقطه خروج از معامله با ضرر یا سود، از نتایج نامطلوب پیشگیری کرده و بازدهی مناسبی به دست بیاورید.
به عنوان مثال، اگر فردی با ۱۰۰ میلیون تومان در یکی از بازارهای مالی سرمایهگذاری کند، میتواند حد ضرر یا استاپ لاس را ۱۰ میلیون و حد سود یا تیک پرافیت را ۳۰ میلیون در نظر بگیرد. در این حالت، با رسیدن قیمت به هر کدام از این دو محدوده، سرمایهگذار یا با سود یا با ضرر از معامله خارج میشود. همان طور که مشاهده میکنید تعیین محدوده حد سود و ضرر در این مثال، نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۳ را فراهم میکند. البته همان طور که در مباحث پیشرفته مدیریت ریسک عنوان میشود، بهتر است در هر معامله بیشتر از ۱ تا ۲٪ از سرمایه خود ریسک نکنید.
متاسفانه بسیاری از افراد اجازه میدهند ضرر آنها بیشتر از حدی که قبلا تنظیم کردهاند، شود چون از نظر احساسی تصمیم میگیرند و گمان میکنند در نهایت بازار به نقطه ورود آنها برخواهد گشت. اما در اغلب اوقات برگشت قیمت به نقطه ورود فرد، به زمان بسیار زیادی نیاز دارد و خواب سرمایه، از کسب بازدهیهای آتی سرمایهگذار جلوگیری میکند.
برخی دیگر نیز به حد سود خود پایبند نبوده و متاسفانه شاهد هستیم که این افراد در تیک پرافیت مشخص شده از بازار خارج نشده و قیمت نیز شروع به افت میکند (در بازارهای یک طرفه). سرمایهگذاران موفق در بازارهای مالی اجازه نمیدهند احساسات آنها به معاملاتشان وارد شود و در همان نقاط خروجی که بر مبنای استراتژی معاملاتیشان تعیین کردهاند از بازار خارج میشوند.
از دیگر مواردی که منجر به موفقیت افراد در بازارهای مالی همچون فارکس و بورس میشود، تهیه پلن معاملاتی (Trading Plan)است. برنامه معاملاتی هر معاملهگر باید بر اساس ویژگیهای شخصی خود او نوشته شود. از جمله مواردی که در پلن معاملاتی برای تجزیه و تحلیل معاملات قبلی و تصمیمگیری برای معاملات آتی ثبت میشود، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تست کردن استراتژی معاملاتی و تحلیل نتایج معاملات، یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت در بازارهای مالی است. در بازارهای فارکس و ارزهای دیجیتال میتوان با استفاده از حسابهای دمو یا آزمایشی با پول مجازی معامله کرده و علاوه بر بک تست گرفتن، استراتژی خود را در زمان لایو بازار تست کرد. در بازارهایی همچون بورس ایران نیز میتوانید انواع استراتژیهای معاملاتی را بک تست بگیرید و از درصد موفقیت آنها مطلع شوید.
در این مرحله باید تصور کنید که با پول واقعی خود در حال معامله کردن هستید، در غیر این صورت احتمال اینکه نتایج تست شما با معاملات واقعی متفاوت باشد، وجود خواهد داشت. دلیل آن ساده است؛ معاملهگران با خیال راحتتری با پول مجازی معامله میکنند اما به هنگام انجام معاملات واقعی، تصمیمات دیگری میگیرند.
دخیل نکردن احساسات در فرایند معاملهگری، یکی از دلایل موفقیت بزرگترین تریدرهای جهان است. اگر قرار باشد به احساساتی همچون ترس و طمع در معاملات واکنش نشان دهید، به احتمال زیاد تنها ضرر و زیان نصیب شما میشود.
موفقیت در بازارهای مالی، یک شبه اتفاق نمیافتد. بنابراین در این راه، باید به صورت مستمر تلاش کنید. افراد مبتدی به محض دیدن اولین ضرر، از بازار خارج شده و هرگز به آن بازنمیگردند. البته منظور ما تحمل ضررهای سنگین نیست. همان طور که پیشتر توضیح دادیم، ابزار مدیریت ریسک به منظور کاهش میزان ضرر به وجود آمده است. با این حال، موفقیت در سرمایهگذاری یا معاملهگری، به مطالعه، کسب دانش، به کارگیری یک استراتژی موفق و پایبندی به آن وابسته است.
این قسمت برای سرمایهگذاران اهمیت داشته و یکی از فاکتورهای اصلی موفقیت آنها در بازارهای مالی به شمار میآید. ترکیب چندین دارایی همچون سهام، طلا و ارز در یک پرتفوی سرمایهگذاری، میزان ریسک را کاهش میدهد. به زبان ساده میتوان گفت، تنوع بخشیدن به پرتفوی، میان بازدهی و ریسک تعادل ایجاد میکند. فرض کنید شخصی تمام سرمایه خود را به طلا اختصاص داده اما پس از مدتی بازار طلا دچار ریزش میشود و این فرد ضرر سنگینی را تجربه میکند. در همین زمان، بازار سهام رشد میکند و فردی که پرتفوی او متشکل از سهام و طلا است، میتواند ضرر ناشی از طلا را با سود حاصل از سهام جبران کرده و بسته به نوع وزندهی به پرتفوی، بازدهی مناسبی نیز به دست بیاورد.
در این مقاله به بررسی فاکتورهای مورد نیاز برای موفقیت در بازارهای مالی همچون فارکس، بورس، ارزهای دیجیتال، طلا و ... پرداخته و دانستیم که افراد باید ابتدا مشخص کنند که قصد دارند به یک تریدر تبدیل شوند یا یک سرمایهگذار. اگرچه برای هر دو مورد، باید زمان مناسبی جهت آموزش صرف کنید اما یک تریدر باید به صورت مستمر، چارتهای قیمت و اخبار مربوط به تحلیل بنیادی را بررسی کرده ولی یک سرمایهگذار کافی است که یک بار اقتصاد کلان را آموزش ببیند تا پس از آن بتواند با توجه به شرایط اقتصادی، بازار و زمان مناسب برای سرمایهگذاری را بیابد.
جهت آشنایی با سایر مباحث مرتبط با بازارهای مالی از مقالات زیر استفاده کنید.
برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق فارکس باید تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، مدیریت سرمایه و ریسک، روانشناسی معاملات، ساخت استراتژی معاملاتی، تست کردن استراتژی، تنظیم پلن معاملاتی و تمرین کردن با حسابهای دمو را آموزش ببینید.
کد بازیابی به ایمیل و شماره موبایل ارسال شد
این کد حداکثر 5 دقیقه اعتبار دارد