بررسی نظریه میلتون فریدمن در اقتصاد

زمان مطالعه 5 دقیقه
آخرین بروزرسانی 04 فروردین 1403
اقتصاد   فرزاد نشاط
زمان انتشار 04 فروردین 1403
بررسی نظریه میلتون فریدمن در اقتصاد

میلتون فریدمن (Milton Friedman)، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل، به عنوان بزرگ‌ترین حامی بازار آزاد و مکتب پول گرایی در قرن بیستم شناخته می‌شود. در اوایل دوران کاری فریدمن در دهه‌های 1950 و 1960، حمایت قاطعانه‌ی وی از سیاست‌های پولی به جای سیاست‌های مالی، و بازارهای آزاد به جای دخالت دولت، توسط جامعه‌ اقتصادی آن زمان که تحت سلطه‌ی مکتب کینزی بود، افراطی تلقی می‌شد. در ادامه به توضیح نظریات فریدمن در اقتصاد می‌پردازیم.

مکتب کینزی در برابر مکتب پول گرایی فریدمن

این مکتب معتقد بود که سیاست‌های مالی (مخارج دولت و سیاست‌های مالیاتی برای تاثیرگذاری بر اقتصاد) اهمیت بیشتری نسبت به سیاست‌های پولی (کنترل حجم پول در دسترس بانک‌ها، مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارها) دارد و اینکه دولت مداخله‌گر می‌تواند از طریق سیاست‌های مالی برای تقویت تقاضای کل، تحریک مصرف و کاهش بیکاری اقدام نماید و در نتیجه رکودهای اقتصادی را کاهش دهد.

طرفداران مکتب پول گرایی فریدمن استدلال می‌کردند که دولت‌ها می‌توانند با کنترل حجم پول تزریق شده به اقتصاد، ثبات اقتصادی را تقویت کرده و اجازه دهند خود بازار به بقیه مسائل رسیدگی کند. آن‌ها همچنین خواستار بازگشت به اصول بازار آزاد، با دخالت کمتر دولت و مقررات‌زدایی در اکثر بخش‌های اقتصاد بودند. در این مقاله با زندگینامه، آثار مهم و نظریه‌ها و دیدگاه کلی میلتون فریدمن در مورد اقتصاد آشنا خواهیم شد.

زندگینامه میلتون فریدمن

به نقل از اینوستوپدیا، میلتون فریدمن در سال 1912 در نیویورک متولد شد. وی در سال 1932، با استفاده از یک بورسیه تحصیلی وارد دانشگاه راتگرز شد و مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضیات و اقتصاد دریافت کرد. به توصیه یکی از استادان همین دانشگاه، در سال 1932 به فریدمن بورسیه‌ای برای تحصیلات تکمیلی در دانشگاه شیکاگو تعلق گرفت. طی 14 سال بعدی، فریدمن با وجود نقش‌های آکادمیکی که در دانشگاه‌های شیکاگو و کلمبیا داشت، برخی مسئولیت‌های دولتی را نیز بر عهده گرفت. این تجارب تخصص او را در زمینه آمار، ریاضی و نظریه اقتصادی عمیق‌تر کرد و به انتشار آثاری در زمینه تحلیل «مصرف و درآمد» منجر شد که آغازگر موفقیت‌های حرفه‌ای او بود.

پیش از اینکه فریدمن در سال 1946 مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه کلمبیا دریافت کند، طی جنگ جهانی دوم در یک تیم منتخب از تحلیلگران مشغول فعالیت بود که روی سیاست‌های مالیات جنگی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده کار می‌کردند. جالب است بدانید در سال‌های حضور فریدمن در وزارت خزانه‌داری آمریکا، وی که مدافع سرسخت کاهش مالیات و کاهش دخالت دولت در اقتصاد بود، افزایش مالیات را برای مهار تورم ناشی از جنگ پیشنهاد کرد و اولین سیستم کسر مالیات از حقوق را طراحی نمود!

میلتون فریدمن، نظریه‌پرداز برجسته اقتصاد

میلتون فریدمن، نظریه‌پرداز برجسته اقتصاد

موفقیت‌های فریدمن به‌عنوان یک نظریه‌پرداز اقتصادی تا حدی چشمگیر بوده که حتی منتقدان سرسخت او نیز درخشش و استدلال‌های منطقی‌اش را تحسین می‌کنند. از جمله این موفقیت‌ها تاکید فریدمن بر این اصل است که باید مدل‌های اقتصادی را بر اساس صحت پیش‌بینی‌هایی که از رفتار انسان انجام می‌دهند، ارزیابی کرد.

برای مثال، در مدل رفتار مصرف‌کننده فریدمن که مبتنی بر رفتار عقلانی است، ترجیحات مصرف کننده را می‌توان از نظر سودمندی به صورت ریاضی بیان کرد و فرض بر این است که انتخاب‌های مصرف کننده با محاسبات عقلانی برای به حداکثر رساندن سودمندی انجام می‌شوند. پیش از این، اقتصاددانان کینزی تصمیمات مصرف‌کننده را به‌طور مبهم‌تری با مفاهیم روان‌شناسی توضیح می‌دادند؛ برای مثال آنها به گرایش افراد به صرف بخشی (اما نه تمام) درآمد اضافی خود، اشاره می‌کردند.

از میان ستایش‌های قابل توجهی که شخصیت‌های مخالف او ابراز کرده‌اند، می‌توان به گفته پل کروگمن اشاره کرد که: «دو پیروزی بزرگ فریدمن به‌عنوان یک نظریه‌پرداز اقتصاد، به‌واسطه به‌کارگیری فرضیه رفتار عقلانی در پاسخ به پرسش‌هایی رقم خورد که سایر اقتصاددانان فکر می‌کردند خارج از دسترس این فرضیه است.»

نوآوری فریدمن با نظریه تابع مصرف

میلتون فریدمن اولین بار فرضیه رفتار عقلانی در الگوهای اقتصادی را در کتاب «نظریه تابع مصرف» (A Theory of the Consumption Function) به کار برد. او در این کتاب بر اهمیت «درآمد دائمی»‌ تاکید داشت. فرضیه درآمد دائمی به این موضوع می‌پردازد که تصمیمات پس‌انداز و خرج کردن بر اساس درک افراد از تغییرات دائمی (و نه تغییرات موقت) درآمد گرفته می‌شود. افراد بر اساس درآمد بلندمدت خود خرج می‌کنند و تنها زمانی پس‌انداز می‌کنند که درآمد فعلی آن‌ها بیشتر از درآمد دائمی مورد انتظار باشد. فریدمن با حل اشتباهات قبلی در تحلیل رابطه بین درآمد و هزینه، پایه‌ای برای تمام تحلیل‌های اقتصادی بعدی که الگوهای هزینه و پس‌انداز استفاده می‌کردند، ایجاد کرد.

پیش‌بینی رکود تورمی توسط میلتون فریدمن

پیش‌بینی رکود تورمی توسط میلتون فریدمن

یکی دیگر از دستاوردهای فریدمن که مورد تحسین منتقدان و طرفدارانش قرار گرفت، پیش‌بینی دقیق او در مورد تورم بود. او پدیده‌ای را پیش‌بینی کرد که اقتصاددانان کینزی آن را غیرممکن می‌دانستند: رکود تورمی؛ یعنی دوره‌ای در آن به طور همزمان شاهد نرخ تورم بالا و نرخ بیکاری بالا خواهیم بود.

در سال 1967، زمانی که فریدمن پیش‌بینی خود از رکود تورمی را در سخنرانی برای انجمن اقتصادی آمریکا ارائه کرد، نظریه‌های رایج اقتصادی مبتنی بر «منحنی فیلیپس» را به چالش کشید. منحنی فیلیپس یک مدل اقتصادی بود که همبستگی تاریخی بین بیکاری و تورم را نشان می‌داد. اقتصاددانان کینزی همواره این همبستگی را پایدار فرض می‌کردند؛ به این معنی که تورم بالا همیشه با بیکاری پایین، و تورم پایین با بیکاری بالا همراه خواهد بود.

در آن زمان، اقتصاددانان کینزی استدلال می‌کردند که منحنی فیلیپس سیاست‌های مالی انبساطی و افزایش کسری بودجه را توجیه می‌کند، زیرا این کار با وجود افزایش تورم، نرخ بیکاری را پایین نگه می‌دارد. در مقابل استدلال فریدمن این بود که همبستگی بین تورم و بیکاری، صرفا یک ارتباط موقت است و بالاخره هر دو به صورت همزمان بالا خواهند رفت. استدلال فریدمن (بر مبنای رفتار عقلانی) این بود که مصرف‌کنندگان در مواجهه با تورم بلندمدت، انتظاری که برای افزایش تورم دارند را در تصمیمات مربوط به پس‌انداز و خرج کردن لحاظ می‌کنند. به همین خاطر، اثر مثبت تورم بالا بر حفظ اشتغال (ادعای اقتصاددانان کینزی) بی‌اثر خواهد شد.

پیش‌بینی رکود تورمی توسط میلتون فریدمن

شرایط ایران نیز با وجود تورم بالا و تلاش‌های دولت و بانک مرکزی به سمت رکود تورمی نزدیک می‌شود اما آیا دانش اقتصاد کلان می‌تواند ما را از این شرایط برهاند؟

گرچه اقتصاددانان و سیاستمداران بایستی در سطح کلان، مشکل تورم و رکود تورمی را حل کنند اما مردم عادی می‌توانند با یادگیری دانش اقتصادی به صورت کاربردی و استفاده از آن برای سرمایه گذاری در بازارهای مالی، این مشکل را با کسب بازدهی بالاتر از نرخ تورم برای خود حل کنند. دوره اقتصاد کلان، با هدف رسیدن مردم عادی به دانش اقتصادی طراحی شده و تمام مباحث آن از سطح پایه شروع شده و به شکلی جامع تمام مباحث اقتصادی مورد نیاز سرمایه گذاران و مردم عادی را پوشش می‌دهد.

نظریات فریدمن در رابطه با پول گرایی و رکود بزرگ

فریدمن در کتاب «تاریخچه پولی ایالات متحده، 1867-1960» (A Monetary History of the United States, 1867–1960) با تحلیل عمیق نقش پول در اقتصاد ایالات متحده )از زمان جنگ داخلی به بعد(، بر این نکته ضد کینزی تاکید کرد که کنترل عرضه پول یک ابزار اصلی در زمینه مدیریت اقتصادی است.

استدلال علیه سیاست پولی از زمان رکود بزرگ در دهه 1930 غالب شده بود: زمانی که بحران اقتصادی گسترده نرخ‌های بهره را به حدی پایین آورد که دیگر انگیزه‌ای برای سرمایه گذاری وجود نداشت و کینزی‌ها معتقد بودند که هر گونه پول اضافی تزریق شده به اقتصاد توسط افراد و بانک‌ها نگه داشته می‌شد؛ به عبارتی دیگر، کینزی‌ها معتقد بودند که تزریق پول برای رونق بخشیدن به اقتصاد کاربردی نداشت. کینزی‌ها برای خروج اقتصاد از رکود بزرگ، سیاست مالی (عمدتا شامل کنترل مخارج دولتی) را موفق‌تر از سیاست پولی (عمدتا شامل کنترل عرضه پول) می‌دانستند.

انتقاد فریدمن از فدرال رزرو

فریدمن در کتاب خود استدلال کرد که دولت (فدرال رزرو) با عدم اجرای سیاست‌های پولی، رکود بزرگ را بدتر کرد. وی ادعا داشت که اگر فدرال رزرو از طریق نجات بانک‌ها در اوایل دهه 1930 از کاهش شدید عرضه پول جلوگیری می‌کرد، می‌توانست از موج ناکامی‌هایی جلوگیری کند که باعث شد مردم به جای سپرده گذاری، پول نقد نگهداری کنند و بانک‌ها به جای اعطای وام برای احیای اقتصاد، سپرده‌ها را نگه دارند.

یکی از دلایلی که باعث شد اقتصاددانی ضددولتی مانند فریدمن از اقدام دولتی طرفداری کند این است که سیاست پولی، از میان اقداماتی دولت می‌تواند در اقتصاد انجام دهد، کمترین میزان مداخله‌گری را دارد.

 فدرال رزرو یک بانک مرکزی است، بنابراین پایه پولی را کنترل می‌کند.

انتقاد فریدمن از فدرال رزرو

به گفته فریدمن، تمام کاری که فدرال رزرو برای کنترل بحران باید انجام می‌داد این بود که پایه پولی بیشتری ایجاد کند و سپس اجازه دهد نیروهای بازار بدون دخالت بیشتر دولت عمل کنند.

یکی از منتقدان نئوکینزی کتاب فریدمن، پل کروگمن است. وی علی رغم تمجید از «تاریخچه پولی، با استدلال میلتون فریدمن مبنی بر اینکه فدرال رزرو با اجرا نکردن سیاست‌های پولی رکود بزرگ را تشدید کرد، مخالفت نمود؛ زیرا در آن زمان فدرال رزرو تمام موجودی پولی (Monetary Aggregates) تحت کنترل خود را افزایش داد. کروگمن همچنین هشدار داد که نباید از ادعای فریدمن مبنی بر اینکه فدرال رزرو با عدم نجات بانک‌ها، یک رکود دوره‌ای را به یک رکود بزرگ تبدیل کرد، به اشتباه برداشت شود؛ زیرا برخی افراد به این نتیجه رسیده بودند که فریدمن معتقد است فدرال رزرو باعث رکود بزرگ شده و آن بحران بزرگ حاصل شکست دولت بوده است. این در حالیست که مقصر اصلی، بازارهای آزاد بدون محدودیت بودند.

کاربرد پول گرایی در دنیای واقعی

میلتون فریدمن اولین بار در کتاب «برنامه‌ای برای ثبات پولی» (A Program for Monetary Stability) مکتب پول گرایی را معرفی کرد و برای سه دهه بعد، این مکتب موضوع اصلی بحث‌های اقتصادی زیادی بود. او طی 25 سال بعدی، در نشریات و سخنرانی‌های عمومی از ایده کنترل عرضه پول دفاع کرد و در نهایت نامش با مکتب پول گرایی گره خورد.

با این حال تا دهه 1980، به دلیل شکست‌های بزرگ سیاست پولی در دنیای واقعی، طرفداران فریدمن و پول گرایی کاهش پیدا کردند. هنگامی که مارگارت تاچر، نخست‌وزیر انگلستان و طرفدار سرسخت پول گرایی، در اوایل دهه 1980 برای کنترل تورم سیاست پولی را اجرا کرد، نرخ تورم به 23 درصد جهش یافت و دولت انگلیس نیز پول گرایی در سال 1982 رها کرد. در ایالات متحده، هنگامی که فدرال رزرو در اواخر دهه 1970 با افزایش مداوم عرضه پول در جهت کنترل تورم، پول گرایی را امتحان کرد، رکود 1981-1982 را شاهد بودیم که طی آن، نرخ‌های بهره در بالاترین سطوح از زمان جنگ داخلی قرار داشتند و نرخ بیکاری نیز دو رقمی شده بود.

تا سال 1982، ایالات متحده عملا پول گرایی را کنار گذاشته بود و در سال 1986، نیویورک تایمز گزارش داد که بریل اسپرینکل (Beryl Sprinkel)، اقتصاددان ارشد رئیس‌ جمهور ریگان و یکی از «سرسخت‌ترین طرفداران» پول گرایی، به ‌طور علنی این نظریه را رد کرده است.

لازم به ذکر است هنگامی که از فریدمن در مورد تلاش ناموفق ایالات متحده سوال شد، او گفت که آنچه اتفاق افتاد شکست پول گرایی نبود، بلکه ناشی از اجرای ناموفق آن توسط فدرال رزرو بود؛ چرا که آنها به جای پول، روی نرخ‌های بهره تمرکز کرده بودند.

کاربرد پول گرایی در دنیای واقعی

در این زمینه، منتقدان طرفداری شدید فریدمن از پول گرایی را به انگیزه‌های حزبی نسبت داده‌اند؛ چراکه پول گرایی در راستای ایده‌های ضددولتی او قرار داشت. همچنین از آنجایی که او معتقد بود فدرال رزرو باید بدون کوچک‌ترین اهمیتی به شرایط اقتصادی، عرضه پول را با نرخی پایین، ثابت و بدون تغییر افزایش دهد، سیاست پولی عملا کنترل مقامات دولتی را کاهش می‌داد.

مقایسه پول گرایی فریدمن با اقتصاد کینزی

جان مینارد کینز و میلتون فریدمن از تاثیرگذارترین متفکران اقتصادی قرن بیستم بودند. اگر کینز تاثیرگذارترین متفکر اقتصادی نیمه اول قرن بیستم بود، فریدمن در نیمه دوم این عنوان را از آن خود کرد.

تا پیش از فریدمن، اقتصاد کینزی مکتب غالب بر تفکر اقتصادی بود. سیاست‌های دولت آمریکا تا حد زیادی تحت تاثیر اصول کینزی مبنی بر سیاست مالی مداخله‌جویانه برای کاهش رکود و افزایش تقاضای کلی اقتصاد هدایت می‌شد. منتقدان کینز نظریه‌های او را یک توجیه شبه‌علمی می‌دانستند که به سیاستمداران اجازه می‌داد ایجاد کسری بودجه و افزایش بدهی‌های دولتی را توجیه کنند.

در حالی که کینز همچنان محبوب باقی مانده و به خاطر اولین رویکرد سیستماتیک به سیاست‌های دولتی شناخته می‌شود، استدلال‌های فریدمن علیه سیاست مالی کینزی و به نفع سیاست پولی، از دهه 1980 به بعد مورد توجه قرار گرفت.

منتقدان فریدمن گفته‌اند که او سیاست‌هایی را ترویج کرده که «برای دست‌یافتن به تورم پایین، میلیون‌ها نفر را بیکار کرده» و «تقریبا همه کارهایی که دولت انجام می‌داد، صرف‌نظر از اینکه چقدر مفید یا دموکراتیک باشند، را به باد انتقاد گرفته است.»

مقایسه پول گرایی فریدمن با اقتصاد کینزی

میلتون فریدمن، چهره جدید حمایت از بازار آزاد

میلتون فریدمن پس از دریافت جایزه نوبل، تایید بین‌المللی نظریه‌هایش و پیش‌بینی رکود تورمی در اواخر دهه 1970 ( چیزی که اقتصاددانان کینزی عموما آن را غیرممکن می‌دانستند)، به چهره جدید حامی بازارهای آزاد تبدیل شد.

پس از سه دهه سلطه اقتصاد کینزی، فریدمن با تاکید بر عدم مداخله (لسه فر)، بازار آزاد و اهمیت دادن به انگیزه‌های انسانی، جایگاه کینز در دنیای آکادمیک را تصاحب کرد. این رویکرد وی، در تضاد مستقیم با تمرکز کینز بر اشتغال، نرخ بهره و سیاست‌گذاری عمومی قرار داشت.

در طول سه دهه بعد، فریدمن و همکارانش در مکتب اقتصاد شیکاگو (Chicago School of Economics) علیه کسری بودجه و سیاست مالی انبساطی، و به نفع پول گرایی، مقررات‌زدایی در اکثر بخش‌های اقتصاد، بازگشت به اصول بازار آزاد و همچنین به اصول دولت کوچک اقتصاددانان کلاسیک مانند آدام اسمیت استدلال می‌کردند.

اهمیت میلتون فردیمن و ایده‌های اقتصادی او

اهمیت میلتون فردیمن و ایده‌های اقتصادی او

میلتون فریدمن در کنار جان مینارد کینز به عنوان یکی از تاثیرگذارترین متفکران اقتصادی قرن بیستم شناخته می‌شود. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای فریدمن، میزان تاثیرگذاری نظریه‌هایش بر سیاست‌های دولت، افکار عمومی و همچنین تحقیقات اقتصادی بود.

نظریه‌های سیاست‌گذاری عمومی فریدمن بر دو اصل اساسی استوار است:

1) تعاملات داوطلبانه بین مصرف کنندگان و کسب و کارها اغلب نتایج بهتری نسبت به تعاملی که با دستور دولت به دست می‌آیند، دارد.

 2) سیاست‌ها پیامدهای ناخواسته‌ای دارند و بنابراین، اقتصاددانان باید بر نتایج تمرکز کنند، نه بر نیت‌ها.

استفاده میلتون فریدمن از مکتب پولی گرایی برای رد نظریه‌های کینزی که بر اساس منحنی فیلیپس بنا شده‌اند، توسط طرفداران و حتی برخی منتقدان او به عنوان یک پیروزی بزرگ تلقی می‌شود. هنگامی که رکود تورمی اواخر دهه 1970، صحت پیش بینی او را مبنی بر اینکه همبستگی بین تورم و بیکاری در نهایت از بین خواهد رفت را ثابت کرد، جایگاه فریدمن در میان بزرگترین متفکران اقتصادی دنیا تثبیت شد.

 

در پایان پیشنهاد می‌کنیم جهت آشنایی بیشتر با مفاهیم اقتصادی از مقالات زیر نیز استفاده کنید.

 

سوالات متداول

۱- میلتون فریدمن کیست؟

میلتون فریدمن یک اقتصاددان برجسته آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1976 بود. او به خاطر نظریه پولی گرایی، نقد سیاست‌های کینزی و ترویج آزادی خواهی در اقتصاد مشهور است.

۲- مکتب پولی گرایی فریدمن چیست؟

مکتب پولی گرایی بر نقش پول در اقتصاد کلان تمرکز دارد. فریدمن معتقد بود که نوسانات در عرضه پول، عامل اصلی نوسانات اقتصادی مانند تورم و رکود است. او طرفدار سیاست‌های پولی انقباضی بود که به دنبال کنترل تورم از طریق کنترل رشد عرضه پول هستند.

۳- نقد فریدمن به سیاست‌های کینزی چیست؟

فریدمن سیاست‌های کینزی را که بر افزایش تقاضای کل برای تحریک رشد اقتصادی تمرکز دارد، مورد انتقاد قرار داد. او معتقد بود که این سیاست‌ها در بلندمدت تورم زا هستند و به ناکارآمدی در اقتصاد منجر می‌شوند.

۴- نظر فریدمن در مورد اقتصاد آزاد و نقش دولت چیست؟

فریدمن طرفدار اقتصاد آزاد و محدود کردن میزان دخالت دولت در اقتصاد بود. او از ایده‌هایی مانند خصوصی سازی، آزادسازی تجارت و کاهش مالیات حمایت می‌کرد.

۵- تاثیر میلتون فریدمن بر اقتصاد جهان چه بود؟

فریدمن یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان قرن بیستم بود. نظریه‌های او در مورد پول و سیاست‌های پولی، به طور قابل توجهی بر سیاست‌های اقتصادی در سراسر جهان، به ویژه در دهه‌های 1980 و 1990 تاثیر گذاشت.

۶- آیا نظریات میلتون فریدمن امروزه کاربرد دارد؟

امروزه، مزایا و معایب ایده‌های فریدمن در مورد پول، تورم و سیاست‌های پولی، همچنان در بین اقتصاددانان مورد بحث قرار می‌گیرد. با این حال، او به عنوان یکی از برجسته ترین متفکران اقتصادی در تاریخ شناخته می‌شود و ایده‌های او همچنان بر سیاست‌های اقتصادی در سراسر جهان تاثیر می‌گذارد.

 

 

: ارسال نظر
آموزش بورس

ورود با کد یکبار مصرف

کد بازیابی به ایمیل و شماره موبایل ارسال شد

این کد حداکثر 5 دقیقه اعتبار دارد

کد شش رقمی (عدد لاتین)

آموزش بورس

ورود

آموزش بورس

ثبت نام

از قبل حساب کاربری دارید؟ ورود