در این قسمت از سری مقالات پرایس اکشن قصد داریم سبکهای مختلف پرایس اکشن را بررسی کرده و آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم. پرایس اکشن سبکی از معامله گری است که میتوان آن را مشابه تحلیل تکنیکال در نظر گرفت اما در روش پرایس اکشن تا حد امکان از اندیکاتورها و الگوهای شمعی ژاپنی به شکل کلاسیک آن استفاده نمیشود و اکثر معامله گران این سبک بر محدودههای حمایت/ مقاومت، خطوط روند، کانالهای قیمتی، مومنتوم و قدرت روند و نقاط مهم قله و دره در بازار تاکید زیادی دارند.
در مقایسه سبک های پرایس اکشن به این نتیجه میرسیم که هر استاد پرایس اکشنی نوع خاصی از سبک معاملاتی را تدریس میکند که ممکن است با سایر سبکها متفاوت باشد. برخی از این سبکها مشابهت زیادی به تحلیل تکنیکال کلاسیک دارند اما برخی از آنها از تحلیل تکنیکال کلاسیک فاصله گرفته و روشهای دیگری برای معامله کردن در اختیار تریدرها قرار میدهند.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که صِرف آگاهی از روشهای مختلف پرایس اکشن نمی تواند ضامن موفقیت شما در بازارهای مالی باشد. به عبارت دیگر مهمترین فاکتور موفقیت تمام تریدرهای بزرگ در دنیا داشتن یک استراتژی جامع معاملاتی است. استراتژیای که سود ده بودن آن از قبل در حساب های دمو آزمایش شده باشد. از آنجایی که در صورت نداشتن یک استراتژی و سیستم معاملاتی موفق امکان ضرر کردن افراد در بازارهای مالی وجود دارد بنابراین نباید با یادگیری یک الگو یا چند تکنیک، ریسک از دست دادن سرمایه را بخرید.
خودِ استادان پرایس اکشن در جهان گرچه الگوهای خاصی برای معامله گری را آموزش می دهند اما استراتژی معاملاتی خود که بایستی دقیقا نقطه ورود و خروج به معامله، حد سود و حد ضرر، چگونگی مدیریت پوزیشن، مدیریت ریسک و سرمایه، نحوه فوروارد تست گرفتن و... در آن مشخص باشد را آموزش نمی دهند. بنابراین برای استفاده از هر روشی حتی پرایس اکشن باید به فکر یک سیستم و استراتژی جامع معاملاتی باشید و از آموزشهایی استفاده کنید که در نهایت به شما ساخت استراتژی های شخصی معاملاتی را یاد بدهد. استراتژی جامعی که متناسب با شخصیت و روحیات شما تنظیم شده باشد.
تقریبا اولین کسی که نامش در میان پرایس اکشن کارها به شکل برجسته ای به چشم می خورد، آقای «ال بروکس» (Al Brooks) است. ال بروکس در سال 1952 میلادی به دنیا آمده و بیش از 30 سال سابقه فعالیت در بازارهای مالی دارد.
بروکس دیدگاه متفاوتی نسبت به سایر تریدرهایی که از سبک پرایس اکشن استفاده می کنند دارد. او معتقد است تمام حرکات قیمت در بازارهای مالی از اهمیت ویژه ای برخوردارند و نمی توان هیچ حرکتی در بازار را به عنوان نویز در نظر گرفت. بروکس معتقد است حرکات قیمت در چارت همانند یک پازل است که هر کس می تواند مقداری از آن را حل کرده و از این طریق در بازارهای مالی سود کند. روش پرایس اکشن ال بروکس بسیار به تحلیل تکنیکال کلاسیک شباهت دارد با این تفاوت که بروکس تمام تمرکز خود را بر مفاهیم اولیه تحلیل تکنیکال مثل روندها و حمایت/ مقاومت می گذارد و برای تحلیل حرکات قیمت از الگوهای شمعی ژاپنی استفاده می کند.
ال بروکس بیشتر در تایم فریم 5 دقیقه و در بازار فیوچرز E-mini کار می کند. با این حال طبق گفته خود او، تایم فریم های یک ساعته، روزانه، هفتگی و ماهانه هم جز چارت هایی هستند که او از آنها استفاده می کند. علاوه بر این بیشتر مباحث آموزشی بروکس پیرامون مبحث پرایس اکشن در تایم فریم های 15 دقیقه و 60 دقیقه هستند.
علاوه بر بازار فیوچرز، بروکس در بازار فارکس، اوراق قرضه، نفت خام، گاز، سهام و قراردادهای مابه التفاوت نیز معامله میکند.
همان طور که گفتیم ال بروکس معمولا برای معامله کردن از چارت 5 دقیقه ای استفاده می کند. او همیشه دو مووینگ اوریج یا میانگین متحرک نمایی (EMA) را به کار میگیرد. هر دو EMA بر پایه 20 کندل ساخته شدهاند اما یکی از آنها میانگین متحرک نمایی در تایم فریم 5 دقیقه ای را نشان می دهد و دیگری در همان چارت 5 دقیقهای، میانگین متحرک نمایی در تایم فریم یک ساعته را نمایش میدهد.
بروکس از این دو مووینگ اوریج به عنوان حمایت/ مقاومت داینامیک در بازار استفاده می کند. او معتقد است استفاده از تایم فریم های زیر 5 دقیقه برای معامله کردن، تریدرهای بسیاری را دچار ضرر و زیان می کند چون آنها فرصت فکر کردن در زمان کوتاه را ندارند و اشتباهات بسیاری مرتکب میشوند.
ال بروکس معتقد است به هر گونه نمایش حرکات قیمت در هر نوع از داراییهای مالی و در هر تایم فریم و یا چارتی، پرایس اکشن گفته میشود.
یکی از نمودارهای بالا چارت 5 دقیقه ای، یکی دیگر از آنها چارت روزانه و نمودار آخر هم چارت یک دقیقهای است اما آیا میتوانید حدس بزنید که کدام تصویر متعلق به چه بازاری و چه تایم فریمی است؟
حرکات قیمت در نمودارهای مختلف مشابه یکدیگر هستند چون انسان ها و کامپیوترهایی که در حال معامله کردن در بازارهای مالی هستند، از تکنیک های مشابهای استفاده میکنند بنابراین میتوان تحلیل پرایس اکشن یا حرکات قیمت را در تمام بازارهای مالی به کار برد و این روش تاریخ مصرفی ندارد و همیشه برای معامله گران کاربرد خواهد داشت. برای کسانی که کنجکاو هستند و میخواهند مشخصات مربوط به تصویر بالا را بدانند باید بگوئیم که:
همان طور که قبلا هم گفتیم ال بروکس از دو مووینگ اوریج با محدوده ۲۰ میله در تایم فریم ۵ دقیقه و ۶۰ دقیقه استفاده می کند. او معتقد است در روش پرایس اکشن نباید از اندیکاتور و سیگنال های آنها برای معامله کردن استفاده کرد. هر چند خود او از اندیکاتور میانگین متحرک نمایی استفاده می کند اما این استفاده برای سیگنال گرفتن از این اندیکاتور نیست. مووینگ اوریج در سبک پرایس اکشن ال بروکس صرفا برای شناسایی حمایت و مقاومت به کار برده می شود.
علاوه بر این بروکس اعتقادی به حفظ کردن الگوهای شمعی ژاپنی و پیدا کردن آنها آن طوری که در تحلیل تکنیکال کلاسیک معمول است را ندارد اما سوالی که احتمالا به ذهن تان خطور کرده این است که اگر در روش پرایس اکشن نباید از الگوهای کندل استیک و اندیکاتور سیگنال گرفت، پس چطور می توان معامله کرد؟
ال بروکس معتقد است در روش پرایس اکشن باید به حمایت/ مقاومت ها، خطوط روند، نقاط قله و دره، مومنتوم حرکت، قدرت روند، کانال ها، فشار خرید و فروش، میزان ریسک به ریوارد، مدیریت ترید و تعیین حد سود و حد ضرر دقت کرد و تمام تمرکز خود را بر این موارد گذاشت.
ال بروکس با این که به عنوان استاد پرایس اکشن شناخته می شود اما سبکی که آموزش می دهد همان تحلیل تکنیکال کلاسیک است و تفاوتی با آن ندارد. علاوه بر این بزرگترین نقطه ضعف سبک پرایس اکشن ال بروکس عدم معرفی استراتژی معاملاتی خود است. همان طور که قبلا هم اشاره کردیم صرف یادگیری چند الگو و روش در تحلیل تکنیکال، نمی تواند باعث موفقیت پیوسته افراد در بازارهایی همچون فارکس، بورس و یا ارزهای دیجیتال شود. یک استراتژی جامع معاملاتی از بهترین تکنیک های تحلیل تکنیکال کلاسیک، پرایس اکشن، تحلیل فاندامنتال، مدیریت اصولی ریسک و سرمایه، روان شناسی بازار و معامله گر و... استفاده می کند تا همواره بیشترین سود ممکن در مقابل کمترین ریسک و ضرر را در بازارهای مالی نصیب شما کند.
لنس بگز (Lance Beggs) یکی دیگر از تریدرهایی است که بر پایه روش پرایس اکشن معامله می کند و این روش را به کسانی که در دوره های آموزشی وی شرکت می کنند هم آموزش می دهد. لنس بگز از سال 2000 میلادی معامله گری را به صورت پارت تایم شروع کرده و از 2010 میلادی به عنوان شغل فول تایم، ترید در بازار فارکس و معاملات فیوچرز را در برنامه کاری خود قرار داده است.
در روش پرایس اکشن لنس بگز، ستاپ های معاملاتی بسیاری برای انواع روشهای ترید در بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت وجود دارد اما خود بگز اکثرا در تایم فریم های کوتاه مدتی مثل یک دقیقه معامله میکند. خود بگز معتقد است که سبک پرایس اکشن او ترکیبی از متد پرایس اکشن YTC و متد اسکالپر YTC است. (YTC مخفف سبک خود لنس بگز در معامله گری است و از کلمه Your Trading Coach گرفته شده است.)
در بیشتر ستاپ هایی که لنس بگز معرفی کرده، از سطوح افقی و مورب حمایت و مقاومت استفاده شده و در برخی موارد هم استفاده از مووینگ اوریج ها در سبک معاملاتی این تریدر دیده می شود. یکی دیگر از مسائلی که این تحلیلگر به آن پرداخته نحوه تفسیر کندل استیک ها و استفاده از آنها برای تایید ادامه روند و یا بازگشت روند است. برای آشنایی بیشتر با نحوه تحلیل بازار بر اساس الگوهای شمعی می توانید به مقاله الگوهای کندل استیک لنس بگز مراجعه کنید.
سبک پرایس اکشنی که لنس بگز معرفی می کند در قالب سه تایم فریم آموزش داده میشود:
لنس بگز در واقع بررسی چارت قیمت را از تایم فریم 30 دقیقه ای شروع می کند و در صورت پیدا کردن فرصت های معاملاتی از تایم فریم یک دقیقه ای برای ورود به بازار استفاده می کند. البته لنس معتقد است این روش پرایس اکشن را می توان در تمام تایم فریم ها و بازارهای مالی استفاده کرد. سبکی که لنس بگز برای معامله در بازارهای مالی استفاده می کند، تا حدودی زیادی برگرفته از تحلیل تکنیکال کلاسیک است با این تفاوت که بگز اعتقادی به استفاده از اندیکاتورها برای معامله کردن ندارد.
بگز معتقد است که مهم نیست چه اتفاقی باعث کاهش و یا افزایش قیمت ها در بازار می شود. مهم این است که تمام اتفاقاتی که یک تریدر برای معامله کردن به آنها نیاز دارد، در قالب چارت های قیمتی و نمودارهای شمعی در اختیار او قرار دارند. او از طریق همین حرکات قیمت می تواند میزان قدرت خریداران و فروشندگان را در بازار با یکدیگر مقایسه کند و از این طریق فرصت های مناسب برای معامله کردن را به دست بیاورد. او معتقد است به جای استفاده کورکورانه از اندیکاتورها و الگوهای نموداری بهتر است علت اصلی پشت به وجود آمدن حرکات قیمت در بازار را بررسی کرده تا بتوانیم قدم های بعدی حرکات قیمت را پیش بینی کنیم.
بیشتر بدانید: شناسایی حمایت و مقاومت در پرایس اکشن
انواع مختلفی از ستاپ های معاملاتی در روش پرایس اکشن لنس بگز وجود دارد که تریدرها می توانند در شرایط مختلف از آنها استفاده کنند:
سبک پرایس اکشن لنس بگز که ترکیبی از کندل های ژاپنی و مفاهیمی چون حمایت و مقاومت است کاملا مشابه تحلیل تکنیکال کلاسیک است و تنها در برخی جزئیات با هم تفاوت دارند. مشکلی که در این سبک وجود دارد عدم آموزش استراتژی معاملاتی به معامله گران است. خیلی از افراد با یادگیری الگوها و سبک های پرایس اکشن و بدون داشتن یک پلن و استراتژی معاملاتی در بازارهایی چون فارکس مشعول ترید کردن می شوند اما در نهایت سرمایه خود را از دست می دهند.
این نکته مهم را به ذهن بسپارید که وجود یک استراتژی جامع معاملاتی و استاد یا مربیای که به روش کوچینگ (Coaching) قدم به قدم شما را برای معامله کردن در بازارهای مالی آماده کند، ضروری است. متاسفانه افراد زیادی این نکته مهم را نادیده می گیرند و با یادگیری چند ستاپ معاملاتی در فضای مجازی شروع به معامله کردن می کنند و بعد از مدتی با ضرر از این بازارها خارج می شوند. پس بهتر است با یک انتخاب هوشمندانه به دنبال استراتژی های جامع معاملاتی باشید.
مشاهده بیشتر: آموزش پیشرفته فارکس
نایل فولر (Nial Fuller)، معامله گر، مربی و نویسنده ای است که بیش از 20 سال تجربه ترید در بازارهای مالی دارد و یکی از کسانی است که سبک پرایس اکشن منحصر به خود را دارد. فلسفه معاملات فولر بر این ایده که همه چیز را ساده نگه دارید، استوار است.
او در حال حاضر علاوه بر آموزش پرایس اکشن به عنوان تریدر حرفهای در بازارهای فارکس، شاخصها، سهام و کامودیتیها مشغول فعالیت است.
نیل فولر در طول دوران فعالیت خود به عنوان مربی پرایس اکشن به بیش از 25000 هزار دانشجو سبک خود را یاد داده است.
پرایس اکشن فولر تا حدود زیادی به سبک معاملاتی لنس بگز نزدیک است. فولر هم سعی می کند با استفاده از چارت عاری از اندیکاتورها، نواحی مهم حمایت و مقاومت را پیدا کند و با استفاده از قدرت کندل استیک های ژاپنی، مناطق ورود به معامله و خروج از آن را پیدا کند.
فولر نیز در معاملات خود از اندیکاتور مووینگ اوریج برای شناسایی حمایت و مقاومت داینامیک استفاده می کند. خود او معتقد است استفاده از این اندیکاتور به منظور سیگنال گیری از آن نیست و باید به مووینگ اوریج به چشم یک راهنما که حرکات بازار را بهتر نشان می دهد، نگاه کرد.
فولر در تایم فریم های روزانه و 4 ساعته کار می کند و معتقد است هر چه کمتر ترید کنیم، سود بیشتری به دست می آوریم. از دیدگاه نائل فولر، تریدرهای تازه کار با انتخاب تایم فریم های کوتاه مدت و تعداد بالای معاملات، شکست خود در معاملات را تایید می کنند. فولر معتقد است تنها باید زمانی وارد معامله شوید که احتمال موفقیت شما بسیار زیاد باشد.
از دیدگاه فولر برای انجام معاملات موفق در سبک پرایس اکشن، تریدرها بایستی صبر کافی داشته باشند و با استفاده از تایم فریم های بلندمدت تر، فرصت های معاملاتی که سود بیشتری دارند را پیدا کنند.
از نقطه نظر فولر، پرایس اکشن مطالعه حرکات قیمت در هر بازاری است که در آن خرید و فروشی صورت می گیرد. پرایس اکشن، عوامل فاندامنتال تاثیرگذار در بازار را نادیده می گیرد ولی در عوض تمرکز خود را به مطالعه تاریخچه قیمت در نمودار می گذارد.
نایل فولر معتقد است پرایس اکشن نوعی تحلیل تکنیکال است با این تفاوت که در پرایس اکشن، تمرکز تریدر بر روی اطلاعات دست اولی است که حرکات قیمت خام و مقایسه این حرکات با گذشته در اختیار او می گذارد. او معتقد است تریدرها در تحلیل تکنیکال از اطلاعات دست دومی که توسط اندیکاتورها فراهم می شود، استفاده می کنند.
نایل فولر عمدتا با استفاده از نقاط سوئینگ در بازار و واکنش گذشته قیمت در نمودار، نواحی حمایت و مقاومت را پیدا می کند. با این کار او خطوط افقی یا استاتیک حمایت/ مقاومت را مشخص می کند. بعد برای مشخص کردن خط حمایت/ مقاومت داینامیک از مووینگ اوریج استفاده می کند.
بعد از تعیین مهمترین خطوط در نمودار یعنی خطوط افقی و مورب حمایت/ مقاومت، فولر با استفاده از الگوهای شمعی خاصی مثل پین بار، اینساید بار و الگوی شمعی تقلبی سعی می کند مناطق مهم برای ورود به معامله را پیدا کند.
سبک پرایس اکشن فولر که به شدت به الگوهای شمعی ژاپنی و مفاهیم اولیه تحلیل تکنیکال کلاسیک وابسته است تفاوت چندانی با تحلیل تکنیکال ندارد. او حتی از اندیکاتور مووینگ اوریج هم برای تحلیل قیمت استفاده می کند. دو نقطه ضعف مهم سبک نیال فولر شامل موارد زیر می شود:
عدم در نظر گرفتن تحلیل فاندامنتال مشکل تمام سبک های پرایس اکشن است. بدون در نظر گرفتن آنچه در دنیای اقتصاد در حال وقوع است ترید کردن در بازارهای مالی که بخش بزرگی از اقتصاد جوامع را تشکیل می دهند، کاری پررسیک و خطرناک است. علاوه بر این عدم آموزش استراتژی جامع معاملاتی که مهمترین فاکتور برای ترید کردن در بازارهای مالی به حساب می آید، کارایی کم این سبک را نشان می دهد.
پیشنهاد مطالعه: آموزش فارکس فکتوری
پرایس اکشن به روش RTM، سبکی است که توسط آقای ایف میانته (If Myante) پایه گذاری شده است. آقای ایف با تاسیس سایت RTM، گروهی را تشکیل داد که پرایس اکشن را به شیوه او تدریس میکردند. این سایت همچنان پابرجاست و پرایس اکشن ایف در دوره های آموزشی آن برای معامله گری در بازار فارکس و سایر بازارهای مالی تدریس می شود.
در پرایس اکشن به سبک ایف، حرکات بزرگان بازار (بانکها در مورد بازار فارکس) زیر نظر گرفته می شود تا بدین وسیله بهترین فرصت های معاملاتی شکار شوند.
استادان سبک پرایس اکشن RTM معتقدند به روشی دست یافته اند که می توانند با آن کمترین استاپ لاس ممکن و بیشترین تیک پرافیت را تعیین کنند. یعنی حد ضررهایی در حد 1 تا 5 پیپ و حد سودهایی در حد 100 الی 1000 پیپ.
در این سبک، همه چیز در عرضه و تقاضا و شناسایی مناطق حمایت و مقاومت خلاصه نمی شود. هدف سبک پرایس اکشن آر تی ام این است که معامله گران بتوانند همجهت با بزرگان بازار معامله کنند یعنی زمانی که آنها قصد خرید دارند، معامله گران هم معامله خرید باز کرده و زمانی که قصد فروش دارند آنها هم معامله فروش باز کنند.
همان طور که می دانید تریدرهای آماتور زیادی در بازارهای مالی شکست می خورند چون بزرگان بازار می دانند در جایی که آنها بخواهند خرید کنند، آماتورها فروشنده هستند و در جایی که آنها بخواهند بفروشند آماتورها ناآگاهانه در نقش خریدار ظاهر می شوند. بنابراین روش پرایس اکشن RTM تمام انرژی خود را صرف هم جهت شدن معامله گران با بزرگان بازار می کند.
عرضه و تقاضا تنها بخشی از سبک پرایس اکشن ایف است. در این سبک مفهوم پرایس اکشن در شناسایی تحرکات خرید و فروش بزرگان بازار خلاصه می شود. در واقع آکادمی RTM و آقای ایف اعتقاد دارند با مطالعه حرکات قیمت در این روش، می توان دست بزرگان بازار را خواند و در معامله کردن با آنها همجهت شد.
فرق پرایس اکشن کلاسیک با RTM در این نکته نهفته است که زمان تغییر جهت بازار و علت آن در دیدگاه RTM (البته از دیدگاه استادان این سبک) کاملا مشخص است.
مشاهده بیشتر: آموزش رایگان فارکس
در روش پرایس اکشن RTM، از الگوهای خاصی برای خوانش حرکات بزرگان بازار استفاده می شود. از میان این الگوها می توان به الگوی QM و الگوی TM اشاره کرد.
الگوی QM از انواع الگوهای بازگشتی در نمودار است که در نوع نزولی آن که در جریان یک روند صعودی در بازار دیده می شود ابتدا یک قله (High) ایجاد می شود و بعد از آن یک دره (Low) شکل می گیرد. در مرحله بعد یک قله بالاتر از قله قبلی (Higher High) شکل می گیرد و به دنبال آن یک دره پایین تر از دره قبلی (Lower Low) به وجود می آید. بعد از شکل گیری این الگو در نمودار، روند حرکت برمی گردد و نزولی می شود.
از دیگر الگوهای سبک پرایس اکشن RTM می توان به الگوی Diamond و Can Can اشاره کرد.
مهمترین مشکل سبک RTM همچون سایر سبک های پرایس اکشن عدم آموزش ترید کردن به معنی واقعی کلمه است. با وجود این که سبک پرایس اکشن RTM الگوهای مشخصی برای ترید کردن معرفی کرده است اما این که آیا استفاده از این الگوها واقعا باعث موفقیت تریدرها می شود یا نه مشخص نیست. علاوه بر این، یک فرد نمی تواند به تنهایی با استفاده از چند الگو و ستاپ معاملاتی در دنیای واقعی ترید کند. ترید کردن مفهومی است که برای آن باید به ساخت استراتژی جامع معاملاتی متناسب با شخصیت خود بپردازید. استراتژیای که مطمئن باشید سوددهی مناسبی برای شما به همراه خواهد داشت.
مشاهده بیشتر: دوره فارکس
پرایس اکشن سبک ICT (The Inner Circle Trader) توسط مایکل هادلستون (Michael Huddleston) پایه گذاری شده است. هادلستون با بیش از 30 سال سابقه معامله گری و آموزش بیش از 55000 دانشجو یکی از مهمترین مدرسان سبک پرایس اکشن ICT است.
هادلستون عقیده دارد که بازار بر پایه معاملات الگوریتمی اداره می شود بنابراین او با مهندسی معکوس روش پرایس اکشن منحصر به خود را ایجاد کرد.
این شیوه از پرایس اکشن یکی از شاخه های اسمارت مانی مدرن به حساب می آید. در این سبک بسیاری از مفاهیم تحلیل تکنیکال استفاده شده اما با توجه ضعف هایی که در شناخت ساختار بازار در آن وجود دارد، این روش پرایس اکشن توسط شاگردان هادلستون با روشهای دیگری ترکیب شد و نامهای مختلفی به خود گرفت.
مفهوم پرایس اکشن در این سبک با بررسی رفتار قیمت و با توجه به لیکوئيدیتی صورت می گیرد. در این روش سشن های فارکس و رفتارهای موجود در سشن ها و سیکل ها به صورت دقیق بررسی و موشکافی می شوند. این سبک نقص های زیادی دارد که از جمله آنها می توان به عدم مولتی تایم فریم بودن و عدم بررسی ساختار دقیق بازار اشاره کرد.
در این سبک تمام تلاش معامله گر بر این است تا رفتار بزرگان بازار یا بازارگردان ها پیشبینی شود. در روش ICT از اندیکاتورها استفاده ای نمی شود در عوض با روشهای خاصی مثل اُردر بلاک ها، عملکرد بازار در زمان های مختلف، نقدینگی و استاپ لاس ها و... سعی در پیشبینی قیمت آینده می شود. در این روش، روند مارکت بر اساس تایم فریم های فراکتالی مشخص شده و بعد از آن مناطق عرضه و تقاضا با استفاده از مفاهیمی چون بیس ها و اُردر بلاک ها پیدا می شوند.
تفاوت پرایس اکشن ICT و RTM در نوع تفسیر آنها از حرکات قیمت است. در سبک پرایس اکشن ایف یا RTM، شناخت رفتار و ذهنیت بزرگان بازار و همجهت شدن با آنها برای معامله کردن اساس این نظریه را شکل می دهد اما در سبک پرایس اکشن ICT ساختار بازار و محل های احتمالی لیکوئیدیتی یا نقدینگی در بازار بررسی می شود.
معایب سبک پرایس اکشن ICT
این سبک از معامله گری مشکلات و معایب فراوانی دارد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
در این قسمت شما را با سایر سبک های مهم پرایس اکشن که شاید کمتر شناخته شده باشند، آشنا می کنیم.
ریچارد وایکوف (Richard Wyckoff) جز تحلیل گران تکنیکالی بود که همزمان با داو در اوایل قرن بیستم میلادی، نظریات خود درباره بازارهای مالی را ارائه کرد. در واقع پرایس اکشن امروزی از تحلیل هایی که وایکوف از قیمت و بررسی حرکات آن انجام داده، به دست آمده است.
گالن وودز (Galen Woods) یکی دیگر از معامله گرانی است که سبک پرایس اکشنی به نام خود دارد. این سبک مشابهت زیادی با تحلیل تکنیکال دارد و از ۶ ستاپ معاملاتی تشکیل شده است. برای آشنایی با پرایس اکشن به سبک گالن وودز می توانید از مجموعه کتاب های پرایس اکشن گالن وودز استفاده کنید.
سم سیدن (Sam Seiden) یکی از معامله گرانی است که سبک پرایس اکشن خود را بر پایه مناطق عرضه و تقاضا به وجود آورده است. عرضه و تقاضا به سطوحی از قیمت گفته میشود که در آنجا عدم تعادل زیادی بین سفارشهای خرید و فروش وجود دارد و احتمال برگشت قیمت در آن ناحیه زیاد است.
سم سیدن کسی است که بیشترین فعالیت خود را صرف شناسایی سطوحی از عرضه و تقاضا کرد که بیشترین اهمیت را برای بانکها و بازارگردانان بازار داشتند. با استفاده از این لینک می توانید به ویدئوهای آموزشی سم سیدن دسترسی داشته باشید.
آلفونسو مورنو (Alfonso Moreno) یکی دیگر از معامله گران معروف سبک پرایس اکشن است که سبک پرایس اکشن خود را بر پایه نواحی عرضه و تقاضا در بازار به وجود آورده است. سبک پرایس اکشن آلفونسو، Set and Forget نام دارد. مورنو یکی از فعال ترین معامله گرانی است که معاملات خود را بر اساس مناطق عرضه و تقاضا انجام می دهد. سبک او را می توان در فارکس، سهام، ارزهای دیجیتال و سایر بازارهای مالی به کار برد. البته این روش معامله گری همچون سایر سبک های پرایس اکشن به شما یک استراتژی مشخص آموزش نمی دهد.
منصور ساپاری (Mansor Sapari)، یک معامله گر اهل مالزی است که از سبک پرایس اکشن مخصوص به خود استفاده می کند. در این سبک او عرضه و تقاضا را فقط در ساختار بازار مورد استفاده قرار می دهد. بیشترین فعالیت ساپاری درباره ی نحوه زده شدن استاپ لاس معامله گران بوده است. با استفاده از کانال یوتیوب ساپاری می توانید به آموزشهای او در خصوص پرایس اکشن دسترسی داشته باشید.
به طور کلی می توان سبک های مختلف پرایس اکشن را به سه دسته تقسیم کرد:
انتخاب یکی از سبک های مختلف پرایس اکشن کاملا شخصی است و هر تریدری باید با توجه به تجارب خود از این سبکها یکی از آنها را استفاده کند. البته برخی تریدرها هم ترجیح می دهند از استراتژیهای پیشرفته تحلیل تکنیکال کلاسیک استفاده کنند. واقعیت این است که فرق تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن در بسیاری از سبک هایی که در بالا به آنها اشاره کردیم، بسیار اندک است.
به عبارت دیگر میتوان گفت سبک پرایس اکشن ال بروکس و لنس بگز که به عنوان پرایس اکشن کلاسیک در نظر گرفته می شوند، شباهت بسیار زیادی به تحلیل تکنیکال دارد اما در عوض سبک های پرایس اکشن افرادی مثل ایف و سم سیدن، نسبتا از تحلیل تکنیکال فاصله گرفته و سبک های منحصر به فردی ایجاد کردهاند. در نهایت بعد از انتخاب هر سبکی حتما در حساب های دمو معامله کردن با آن را امتحان کنید و در صورت سودده بودن مستمر، از آن استفاده کنید. البته باید به این نکته نیز اشاره کنیم که آشنایی کامل با تحلیل تکنیکال پیش از شروع استفاده از هر کدام از این سبکهای پرایس اکشن الزامی است.
پیشنهاد ویژه: استراتژی فارکس
نکته مهمی که باید به آن دقت کنید این است که در هیچ کدام از سبک های پرایس اکشن، استراتژی جامع معاملاتی آموزش داده نمی شود. یک استراتژی جامع معاملاتی به شما مدیریت پوزیشن، نحوه ورود به معامله و خروج از آن بر اساس ستاپ های مشخص، نحوه مدیریت ریسک و سرمایه، نحوه ژورنال نویسی و تنظیم پلن معاملاتی و... را به نحوی به شما آموزش می دهد که با شخصیت شما هماهنگ باشد. در واقع یادگیری معامله گری و ساخت استراتژی های معاملاتی زیر نظر یک کوچ یا مربی موفقیت شما در بازارهای مالی را تا حد زیادی تضمین می کند.
در این مقاله مهمترین سبک های مختلف پرایس اکشن را بررسی کردیم البته انواع پرایس اکشن به این موارد منتهی نمی شود چرا که شاگردان بسیاری از این اساتید پرایس اکشن، با ترکیب روشهای مختلف، سبک های جدیدی از پرایس اکشن ایجاد کرده اند. در نهایت پیشنهاد ما به شما این است که در ابتدا تحلیل تکنیکال را به شکل کامل یاد بگیرید و بعدا به سراغ تست سبک های مختلف پرایس اکشن در حسابهای دمو بروید البته این نکته را هم در نظر داشته باشید که هر کس زمان محدودی در اختیار دارد و نمیتواند همه سبکهای معامله گری موجود را امتحان کند بنابراین بهتر است از استراتژی های جامع معاملاتی که سودده بودن آنها از قبل مشخص شده است استفاده کرده و یا اگر دانش آن را دارید برای خود یک استراتژی جامع بنویسید و یا از کمک مربیان و اساتید حرفه ای در این رشته استفاده کنید.
پرایس اکشن سبک های مختلفی دارد که از معروف ترین آنها میتوان به سبک ال بروکس، لنس بگز، نایل فولر، RTM و... اشاره کرد.
تفاوت پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال در این نکته نهفته است که در تحلیل تکنیکال از اندیکاتورها، الگوهای چارتی و الگوهای شمعی ژاپنی برای پیش بینی قیمت استفاده می شود اما در پرایس اکشن با استفاده از مفاهیم پایه تحلیل تکنیکال کلاسیک یعنی حمایت/ مقاومت، خطوط روند و برخی الگوهای شمعی خاص، حرکات قیمت به دور از ابزارهای متنوع در مقایسه با گذشته آن تحلیل می شود.
پرایس اکشن RTM توسط شخصی به نام آقای ایف میانته به وجود آمده که در آن از الگوهای خاص پرایس اکشن برای پیشبینی حرکات بزرگان بازار و معامله در جهت آنها استفاده می شود.
نظرات (1)
ثبت نظر جدید